اصلاح طلبان و مجلس آینده
شش سال پیش که اقتدارگرایان اصول گرا توانستند در یک انتخابات سرد با شرکت حداقلی مردم شوراهای شهر را در اختیار بگیرند باور کردند که دوران حاکمیت نمایندگان واقعی خدا بر زمین فرا رسیده است.استدلال آنها این بود که اگر همه ی نهادهای به ظاهر انتخابی مثل ریاست جمهوری اسلامی مجلس اسلامی و شورای شهر اسلامی نیز مرکب از کسانی باشد که زیر فرمان ولی فقیه اند عملامملکت گلستان خواهد شد.هیچ نشانه ای از فقر تبعیض دزدی و نابرابری بر جا نخواهد ماند و اثبات خواهد شد که حکومت اسلامی یک نظام کار آمد است.این جماعت عادت کرده بودند همه ی نارسایی ها را به گردن استکبار جهانی و اصلاح طلبان حکومتی و مخالفان فریب خورده و بدطینت نظام اسلامی بیندازند!با یک دست شدن قدرت در دست پیروان صدیق ولایت فقیه و حامیان نظام اسلامی این بهانه از اقتدارگرایان گرفته شد. پس از شورای اسلامی مجلس اسلامی و ریاست جمهوری اسلامی با معجزه گری شورای نگهبان حکومت اسلامی به دست ناب گرایان افتاد.به ویژه دو سال پیش با روی کار آمدن احمدی نژاد این حلقه تکمل گردید ولی نتیجه ی یک دست شدن قدرت و قلع و قمع مخالفین و منتقدین با استفاده از ابزار شبهه قانونی چه بود؟فراموش نمی کنم دو سال پیش و پس از انتخاب آقای احمدی نژاد به ریاست جمهوری اسلامی به مرخصی آمده بودم.در دوران مرخصی سه هفته ای سری به روستا و شهرستان زدم.در آنجا این واقعیت را از نزدیک شاهد بودم که بخش اعظم رای دهندگان برای اینکه رفسنجانی روی کار نیاید و به دلیل تنفر شدید از او به احمدی نژاد رای داده اند.بخش عمده ی آنان در مخالفت با چهره های شناخته شده ی نظام اسلامی و با این ذهنیت که احمدی نژاد یک مخالف است به او رای داده بودند.برخی از این رای دهندگان که امکان تماس با من را داشتند و به دلیل شناخت قبلی از مواضع من که در مخالفت با کلیت رژیم و به ویژه شخص رفسنجانی ابراز شده بود از روی شادمانی به من می گفتند که دیگر نیاز نیست به زندان بروی!هرگاه به آنان می گفتم که این هم یکی از مهره های همان رژیمی است که رفسنجانی سمبل آن است از روی شگفتی توام با عدم رضایت به سخنان من گوش فرا می دادند. ولی اینک وضع تفاوت کرده است.در سفرهای اخیر همان طیف و طبقه ی اجتماعی که عمو ما از لایه های کم درآمد اجتماعند و از بین کشاورزان جزء کارگران و کسبه ی کم در آمد هستند و عموما در تقابل با رفسنجانی به احمدی نژاد رای داده بودند خروار خروار ناسزا نثار محمود می کردند.آنها دست روی دست کوبیده و انگشت حسرت به دهان می گرفتند و می گفتند که دیدید این...چه بلایی بر سرمان آورد!گرانی تورم فقر و بیکاری بیداد می کند.این بحران به ویژه بعد از قطع بنزین بر روی مردم به نقطه ی اوج خود رسیده است.در حالی که در دو سال اخیر بیش از یکصدو بیست میلیارد دلار از محل درآمد نفت به خزانه ی دولت ریخته شده ولی عملاُ نان از سفره ی مردم برچیده شده است.البته احمدی نژاد و دولت او به اندازه ی کافی به حزب الله لبنان حماس و گروه های شیعی و غیر شیعی در عراق و افغانستان و جاهای دیگر میلیون میلیون کمک رسانده است!او خواهان نابودی اسراییل و گسترش فعالیت های هسته ای شده و عملا ایران را منزوی کرده است.هیچ یک از این مسایل در شعار های انتخاباتی او نبود.ولی تا دلتان بخواهد به مردم وعده ی سرخرمن داد. میزان نا رضایتی مردم از جناح اقتدارگرای اصول گرا به حدی است که آنها بیش از هرکس آگاه هستند که حتی اگر انتخابات نیم بندی برگزار شود مجلس هشتم به دست اصلاح طلبانه حکومتی و مخالفان سرکوب و فاشیزم خواهد افتاد.در صورتی که مبنای تحلیل آنها این بود که اگر قدرت به صورت یک دست در اختیار اقتدارگرایان اصول گرا بیفتد به دلیل کارآمد کردن نظام اسلامی و میزان رفاه و امنیتی که در جامعه برقرار می کنند مردم هیچگاه به سوی رقبای اصلاح طلب که به ولنگاری اقتصادی معروف شده اند نخواهند رفت!درواقع اقتدارگرایان اینک با یک چالش جدی روبرو هستند.آنها البته به لحاظ ایجاد تنش در روابط بین المللی که منجر به صدور سه قطعنامه از سوی شورای امنیت علیه نظام اسلامی شده و سرکوبِ اعدام و شکنجه ی مردم در درون مرز بسیار موفق عمل کردند اما نتیجه ی این سیاست ها جز روگردانی مردم از آنان نبوده است. پس در این چالش تاریخی یا می بایست به رای مردم تن دهند و یا از نظام اسلامی دفاع کنند.اگر بخواهند به رای مردم گردن نهند مجبور هستند انتخابات را حداقل به شیوه ی انتخابات های پیشین به صورت نیم بند برگزار کرده و اجازه بدهند بخشی از اصلاح طلب هانیز در رقابت ها شرکت نمایند ولی حتم دارند که اگر این اتفاق بیفتد مجلس اسلامی از دست آنان خارج شده و در آن صورت دولت نظامی-امنیتی احمدی نژاد فلج خواهد شد و نظام اسلامی در یک بحران تاریخی جدید فرو خواهد رفت. و یا باید قید انتخابات نیم بند را هم بزنند و به بهانه ی حفظ نظام اسلامی اکثریت کاندیدهای اصلاح طلبان حکومتی از هر طیف و با هر رنگ اعم از طرفداران خاتمی کروبی و رفسنجانی را رد صلاحیت نمایند و سرو صدای مخالفین و منتقدین را نیز با چند اعدام بگیرو به بند و شکنجه و پرونده سازی خاموش کرده و هزینه ی آن را نیز بپردازند. من معتقدم اقتدارگرایان اصول گرا پیشا پیش دریافته اند که به واسطه ی عملکرد خود رای مردم را به طرف رقیب حکومتی سوق داده اند.به همین دلیل بنا ندارند اجازه دهند اکثریت مجلس به دست اصلاح طلبان بیفتد.آنها از طریق شورای نگهبان نیرو ها را به گونه ای خواهند چید که اقلیتی از اصلاح طلبان بی خطر بتوانند وارد مجلس اسلامی شوند و اکثریت همچنان در اختیار اصول گرایان باقی بماند. اگر اصلاح طلبان حکومتی از مجلس و انتخابات آینده غیر از این تصوری دارند می بایست بپذیرند که بسیار خام و ایده آلیست هستند.آنها اگر بخواهند طرحی نو دراندازند و اکثریت مجلس را به دست گیرند می بایست همگی حرف خود را یکی کرده و شرط شرکت در انتخابات را عدم رد صلاحیت کاندیدهای خود اعلام کنند و از این طریق تعداد بیشتری از کاندیدهای خود را وارد رقابت با جناح حاکم نمایند و البته برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه پیشکش آنها! اگر حتی انتخابات مجلس هشتم به صورت نیم بند برگزار شود قطعا اکثریت از آن اصلاح طلبان حکومتی خواهد بود اما آنها می بایست صرفا به یک اقلیت بیندیشند.آیا احمدی نژاد اجازه خواهد داد اکثریت در دست مخالفان خود باشد؟هرگز!