Saturday, October 6, 2007

همبستگي با كارگران

کارگران نیشکر هفت تپه مدت هاست برای رسیدن به حقوق قانونی درگیر مبارزات هستند.این کارگران زحمتکش ،به دلیل اینکه چیزی برای آنها نمانده که نگران از دست دادن آن باشند،دست از مبارزه بر نمی دارند.برای اینکه سرمایه داری دولتی حتی از پرداخت دستمزد آنها دریغ می کند.اصولا جنبش های کارگری به همین دلیل،هرگاه برای دریافت حق خود دست به مبارزه می زنند،در مبارزه از سایر جنبش ها جدی تر هستند.زیرا مبارزه ی آنها ،نه به دلیل افکار یا خواسته های انتزاعی که به دلیل مسائل عینی است.آنها از والاترین سرمایه ی خود ،یعنی سلامت و وجود خود،مایه می گذارند.بنابراین انتظار دارند متناسب با این سرمایه گذاری به حقوق خود برسند.هرگاه فردی عزیز ترین سرمایه ی خود را به ودیعه گذاشت ،ضرورتا انگیزه ی لازم برای پاسداری از آن را نیز دارد.همین واقعیت گرایی موجب می شود تا هرگاه جنبش کارگری به حرکت در آید،سرکوب آن عملی نباشد.کارگران زحمتکش ایران به ویژه کارگران نیشکر هفت تپه،نه تنها از حقوق قانونی باز مانده اند،بلکه چند ماه است که دستمزد دریافت نکرده اند.به راستی در چنین شرایط سخت اقتصادی این عزیزان و خانواده های آنها با چه مشکلات عظیمی دست و پنجه نرم می کنند!کسانیکه از خود مایه گذاشته اند،انتظار ندارند همچون اجیر با آنها رفتار شود.این مساله به لحاظ آیین حقوق بشری نیز،به مثابه ی زیر پا گذاشتن اعلامیه ی جهانی حقوق بشر است.
از دیگر سو ماه هاست که آقای اوسانلو و صالحی دو تن از رهبران جنبش کارگری در زندان به سر می برند و جرم آنها این است که از حقوق قانونی خود دم زده اند.پس انگیزه و دلیل کافی برای حمایت از کارگران و همبستگی با جنبش کارگری وجود دارد.ضمن اینکه جنبش کارگری به لحاظ سیاسی نیز ،پشتوانه ی مستحکمی برای جنبش ملی دموکراسی خواهی است.
سایرجنبش ها بویژه جنبش دانشجویی،جنبش فرهنگیان و جنبش زنان و اقوام ،می بایست فرصت را مغتنم شمرده و از کارگران حمایت کنند.این کارگران عزیز ،علی رغم مشکلات و خطرات زیاد،دست از مبارزه بر نداشته و اثبات کرده اند،صلاحیت این را دارند که مورد حمایت قرار بگیرند و حتی پرچم دار مبارزات مسالمت آمیز باشند.
برخی از فعالین به نیت اینکه زمینه ای برای فعالیت پیدا کنند ،علی رغم اینکه اعلام کرده اند در موضع نقد قدرت هستند اما همواره خود را به اصلاح طلبان حکومتی به ویژه حزب مشارکت می چسبانند.در صورتیکه این جناح های حکومتی از جنبش ها صرفا برای به دست آوردن مشروعیت و کشاندن توده ها در پای صندوق های رای استفاده می کنند.پس به جای چسبیدن به احزاب حکومتی بهتر است از جنبش کارگران حمایت کرد که هیچ تعلقی به حکومت ندارد.باید بساط دعا و نیایش را بر چید و از امکانات و تریبون ها برای حمایت از کارگران استفاده کرد.برخی به نام دانشجو در رستوران ها و این سو و آن سو،سفره های افطاری می گسترانند.در صورتیکه دانشجو در شرایط فعلی،شکم خود را به زور سیر می کند،چه رسد به گسترانیدن سفره های لوکس و بی محتوا.باید بساط افطاری را برچید و بساط مبارزه با فقر،بی عدالتی و استبداد را گسترانید.آنچه جنبش دانشجویی نیاز دارد ، تداوم مبارزه ی موثر با استراتژدی معین است.این راهبرد است که زمینه های همبستگی را تقویت می کند.کارگران مبارزان واقعی هستند که برای به دست آوردن نان برای خود و خانواده می جنگند.در حالیکه حق آنان رفاه،امنیت،آموزش،بهداشت و آزادی است .هرگاه جنبش دانشجویان به حمایت عملی از جنبش کارگران بر خیزد و با فریادی رسا ، خواسته های آنان را اعلام کند،امید رهایی در آحاد شهروندان ایرانی تقویت خواهد شد.

No comments: